حذف خشونت مستقیم، بدون جایگزین مؤثر
تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۸۹۹۵۲
موفقترین تجربه مشترک ایشان چند متر مکعب عشق، محصول مشترک ایران و افغانستان است که با استقبال علاقهمندان سینما روبهرو شد؛ درامی عاشقانه که در آن نگاه انسانی به عشق دو نوجوان افغانستانی بستر اصلی روایت است و نویدبخش حضور سینماگرانی آگاه و دغدغهمند در سینمای ایران. فیلمنامه پرداخت شده با شخصیتهای قابل باور که حس همذاتپنداری را در مخاطب بر میانگیختند به اضافه کارگردانی دقیق و سنجیده، این فیلم را به یکی از آثار درخور اعتنای سال ۱۳۹۲ تبدیل کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«آخرین تولد» تازهترین اثر نوید محمودی به تهیهکنندگی جمشید محمودی در مقایسه با دیگر آثار این سینماگران در لوکیشنی محدودتر ولی با شخصیتهای پر تعداد و متاثر از شرایط جدید حاکم بر افغانستان ساخته شدهاست. قصه فیلم در بحبوحه سقوط کابل و تسلط طالبان بر سراسر افغانستان میگذرد و قصه زنان و مردانی است که شب تولد ثریا خبرنگار سابق، در خانه او جمع شدهاند و همزمان اخبار سقوط هرات به دست طالبان، فرار رئیسجمهور افغانستان و تسلط طالبان بر کابل از طریق فضای مجازی و شبکههای خبری ماهوارهای منتشر میشود. در این بین، انتشار گسترده ویدئویی از کشته شدن احمد برادر لیلی، دوست صمیمی ثریا، جشن تولد او را تحتالشعاع قرار میدهد و حضور تدریجی طالبان در سراسر کابل، افراد حاضر در مهمانی ثریا را به ترک خانه و حضور در فرودگاه کابل برای خروج از افغانستان وا میدارد ... ریسک آگاهانه
نوید محمودی با انتخاب تک لوکیشن برای اثر جدیدش دست به ریسکی آگاهانه میزند و با پرهیز از نمایش مستقیم صحنههای درگیری و سقوط کابل و اکتفا کردن به تصاویر واقعی منتشر شده در فضای مجازی و شبکههای خبری، ضمن پایین آوردن هزینههای تولید فیلم، تمرکز بیشتری روی شخصیتهای اصلی اثر به ویژه رفتارهای عاشقانه ثریا و همسرش فهیم داشته که به نظر میرسد دغدغه اصلی فیلمساز هم بودهاست. تاکید فیلمساز روی گفتوگوهای عاشقانه ثریا و فهیم به ویژه در سکانس پیش از ورود این دو به جشن تولد و هدیه ویژه و نورانی فهیم به ثریا، به خوبی زمینه را برای ورود به سکانس اعلام خبر کشتهشدن برادر لیلی و هجوم طالبان آماده میکند. تا اینجا انتخاب لوکیشن محدود و پرهیز از نشان دادن مستقیم خشونت و نگاه از دور به آن، امتیاز مهمی برای فیلم تلقی میشود. اما آنچه را که فیلمساز جایگزین حذف خشونت عریان کردهاست، نگاه مستندگونه به حضور آدمها پس از پایان ناگزیر جشن تولد ثریا به واسطه انتشار ویدئوی کشتهشدن احمد است. نماهای دوربین ثابت و قابهای فکر شده، با آغاز التهاب درونی شخصیتهای داخل خانه به نماهای متحرک دوربین روی دست تبدیل میشود؛ دوربینی که مدام همراه با شخصیتها از اتاقی به اتاق دیگر میرود اما ضرباهنگ درونی نماهای متحرک با آنچه باید موجب برقراری ارتباط بین شخصیتها و مخاطبان اثر و ایجاد درام شود، هماهنگی ندارد .
جای خالی جذابیت دراماتیکگفتوگوهای طولانی ثریا و لیلی پس از انتشار خبر قتل احمد صرفا در خدمت افزایش بار احساسی اثر است و کمکی به ایجاد جذابیت دراماتیک برای پیگیری خط روایی آن نمیکند. بسیاری از آدمهای حاضر در جشن به درستی معرفی نمیشوند. از سوی دیگر حرفهای طولانی حاضران در خانه ثریا در مقابل تصاویر خبری تلویزیون درباره حضور طالبان و سرنوشت افغانستان به ویژه زنان و... هم بیشتر در حد یک گزارش ژورنالیستی از واقعه باقی میماند. و باز هم جای خالی یک اتفاق دراماتیک که بتواند پس از انتشار ویدئوی کشته شدن برادر لیلی، فیلم و روایت سینمایی و نمایشی را جلو ببرد، احساس میشود. در اینجا ارتباط مخاطب با فیلم تقریبا قطع میشود و در این بین فقط برخوردهای عاشقانه ثریا و همسرش فهیم که در پایان اثر شاهد جدایی ناخواسته آنان از یکدیگر هستیم توانستهاست سر و شکلی دراماتیک و جذاب به اثر ببخشد که آن هم در سایه تاکید بیش از حد فیلمساز بر گفتوگوهای طولانی شخصیتها درباره حوادث جاری، کمرنگ میشود. به تصویر کشیدن نحوه جدایی ثریا و فهیم میتوانست جای کار بیشتری داشتهباشد؛ چرا که شخصیت ثریا و فرجام او رکن اصلی ساختار کلی فیلم است و هر چه با شخصیت و منش او ارتباط پیدا میکند، میتواند سرنوشت اثر را تغییردهد.
دوگانه جذابدر اینجا داستانک اختلاف مریم - از دوستان ثریا - و همسرش «میروست» قرار است در مقابل عشق ثریا و فهیم، دوگانهای جذاب و دیدنی ایجاد کند که تا حدی هم موفق است. ولی در اینجا هم فیلمساز و فیلمنامهنویس دچار زیادهگویی میشوند و با کش پیدا کردن این اختلاف، که فیلم را به سوی موضعگیری مستقیم فیلمساز درباره شخصیتها سوق میدهد، این امتیاز هم که میتوانست جذابیتی ویژه به فصلی از آن ببخشد، از دست میرود. ضمن اینکه پس از پایان ناخواسته مراسم جشن میشد بخشی از شخصیتهای حاضر در اثر را به بهانههایی از جلوی دوربین حذف کرد که بدون تردید میتوانست ضرباهنگ اثر را به ویژه در نیمه دوم آن سریعترکند و با تاکید تصویری روی اخبار رسانهها و ویدئوهای منتشر شده و تمرکز روی آنها، هیجان مستتر در ورای لحظههای اثر را تاثیرگذارتر کند. فیلم به طور مستقیم و غیرمستقیم به تاثیر فضای مجازی و اطلاعرسانیهای بیواسطه در ساختار جوامع امروز بشری هم میپردازد. تاثیری که نه تنها در هیاهوهای خبری دنیای امروز رنگ نمیبازد که پر رنگتر از همیشه عرض اندام میکند.
برگ برندهبرگ برنده محمودی در آخرین تولد، پایانبندی دقیق اثر است که به تنهایی بسیاری از ضعفهای روایی آن را در مسیر تاثیرگذاری بیشتر پوشش میدهد. ثریا در نمایی دایرهوار در حالی که نیروهای طالبان قصد ورود به خانهاش را دارند با عنوان قبلیاش «خبرنگاربرقعپوش» در حال ثبت پیامی برای انتشار در شبکههای مجازی است که فیلمساز با تاکید غیرمستقیم بر فرجام تلخ آن اتفاقا بار تاثیرگذاریاش را دو چندان میکند. انتخاب آگاهانه فیلمساز در محدود کردن لوکیشن اثر و حذف خشونت مستقیم این بار جواب میدهد و در همین نما و فضای بسته پیام فیلم منتقل میشود.
روایتگر وضع موجودآغاز و پایان اثر در واقع به نوعی روایتگر حدیث عشقی است که به واسطه حضور نیروهای مهاجم و مختلشدن زندگی عادی مردم به فرجامی غمانگیز منتهی میشود. فیلمساز و فیلمنامهنویس با نشان دادن قرینههای شکلی با درونمایههایی کاملا متفاوت ــ نوع ارتباط مریم و همسرش میروست ــ ضمن تاکید بر ارتباطی عاشقانه که گویی قرار است به نوعی روایت عشق مردم یک سرزمین به مام وطن باشد، سعی میکنند بدون افتادن به ورطه شعار، تصویری به روز از وضعیت کنونی قشر تحصیلکرده در افغانستان ارائه کند و اگر چه این نگاه با تمرکز بیشتر روی زندگی عاشقانه ثریا و فهیم میتوانست روایتی جذابتر داشتهباشد ولی با این همه، بیآنکه بخواهیم در نقد ساختار دراماتیک فیلم سختگیری کنیم، آخرین تولد توانسته در نشان دادن «وضع موجود» با جلوههایی از پرداخت مستندگونه حرفی برای گفتن داشتهباشد.تجربههای قبلی برادران محمودی نشان داده این دو سینماگر مستعد و دغدغهمند سینمای قصهگو و متکی بر روایت را به خوبی میشناسند و همچنان میتوانند در کنار تجربههای شخصیتری مثل آخرین تولد، فیلمهای تاثیرگذار و پرمخاطبتری را روانه پرده سینماها کنند. بهشرط آنکه درکی درست از نیازهای واقعی مخاطب داشتهباشند و از جاذبههای کاذب فاصلهبگیرند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: فیلم سینما نوید محمودی آخرین تولد شخصیت ها کشته شدن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۸۹۹۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت روزنامه جمهوری اسلامی از مدارا با طالبان بدون خط قرمز/ جازدن سیل به جای دادن حقابه!
به گزارش خبرآنلاین روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود نوشت: رواداری برای دولتها یک راهبرد مفید و موثر برای دستیابی به موقعیت در سیاستهای داخلی و خارجی است. اِعمال این راهبرد در زمینه سیاست داخلی هر قدر بیشتر باشد بهتر است ولی در مورد سیاست خارجی اگر مرز مشخصی رعایت نشود، قطعاً زیانهای فراوانی به همراه خواهد داشت.
از حکمرانان یک نظام سیاسی دینی همچون نظام جمهوری اسلامی انتظار اینست که حداکثر رواداری را در سیاست داخلی اِعمال کنند و به این فرموده پیامبر خدا صلیالله علیه وآله پایبندی نشان دهند که اگر حاکم در عفو اشتباه کند بهتر است از اینکه در عقوبت کردن گرفتار خطا شود. «...فان الامام لان یخطئ فی العفو خیر له من ان یخطئ فی العقوبه». متاسفانه سیاست داخلی ما بر این توصیه رسولالله مبتنی نیست و بعضی از حکمرانان ما تصورشان اینست که با سختگیری و فشار حداکثری در کیفر دادن میتوانند مردم را به مسیری که میخواهند سوق دهند. عجیب است که علیرغم تجربیات متعدد و مستمری که در زمینه کارآمد نبودن سیاست زور و فشار وجود دارد، این دسته از حکمرانان همواره بر استمرار این سیاست شکستخورده اصرار میورزند.
عجیبتر اینکه همین حضرات که اِعمال فشار حداکثری در سیاست داخلی را میپسندند، در زمینه سیاست خارجی به ویژه درباره بعضی کشورها که خطرناک بودنشان برای منطقه و آینده منافع ملی ایران اظهر منالشمس است، به رواداری کامل و بدون قید و شرط معتقدند! با اینکه طبق ضربالمثل معروف «مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد» حکمرانان ما باید از کسانی که بدترین سابقه تروریستی، تکفیری، بدعهدی و پایبند نبودن به قوانین و مقررات بینالمللی را دارند برحذر باشند، آنها را به راحتی تحمل میکنند، تخلفاتشان را نادیده میگیرند و امتیازات زیادی در اختیارشان قرار میدهند.
امیرخان متقی، وزیر خارجه حکومت خودخوانده طالبان که از سران بدسابقه این گروه تروریستی تکفیری است، اخیراً ضمن انکار حضور داعش در افغانستان گفته است این گروه تحت حمایت سه کشور منطقه قرار دارد و این سه کشور داعش را حمایت میکنند و باعث ناامنی منطقه شدهاند. هرچند امیرخان اسمی از این سه کشور نیاورده ولی آشنایان با تفکر او گفتهاند منظورش سه کشور تاجیکستان، ایران و پاکستان هستند که طبق ادعای این طالب متوهم، اولی نیروی انسانی داعش را تامین میکند، دومی راه عبور را برایشان باز میگذارد و سومی بودجه و مراکز برنامهریزی آنها را برعهده دارد.
جالب است که دولتمردان تاجیک و پاکستانی همواره از وجود گروههای متعدد تروریستی ازجمله داعش در افغانستان تحت حاکمیت طالبان خبر میدهند و این کشور را کانون ناامنی میدانند. از طرف دیگر، هر وقت قتل و غارت و جنایتی در افغانستان اتفاق میافتد حکومت خودخوانده طالبان آن را به گردن داعش میاندازد در حالی که همه میدانند طالبان با داعش تقسیم کار کرده و جنایتهای خود را به گردن داعش میاندازد و داعش هم که با طالبان همدست است، این تقسیم کار را پذیرفته و جنایات را گردن میگیرد. با اینکه این واقعیت کاملاً قطعی و روشن است، امیرخان متقی با وقاحت تمام ادعا میکند داعش در افغانستان حضور ندارد و این سه کشور حامیان داعش هستند.
پاکستان و تاجیکستان در حال تسویه حساب با طالبان هستند و آنچه مایه تاسف است اینست که ایران هنوز به سیاست مدارا با این گروه تروریستی تکفیری ادامه میدهد و این گروه علیرغم بدعهدیها و تخلفاتی که از قوانین بینالمللی دارد دائماً از ایران امتیاز میگیرد. در نزدیک سه سالی که طالبان بر افغانستان سلطه دارد هنوز حاضر نشده حقابه ایران از هیرمند را بدهد و اخیراً که سرریز سیل به سیستان رسید، طالبان آن را به عنوان حقابه ایران جا زد! امتیازات سیاسی و تجاری زیادی نیز از ایران میگیرد و مهمتر اینکه خطر ناامنی در ایران به دلیل ورود عناصر وابسته به طالبان هر روز افزایش مییابد ولی حکمرانان ما به هشدارها اعتنا نمیکنند. حالا که امیرخان هم ایران را به همکاری با داعش متهم کرده آیا باز هم سیاست مدارا با طالبان جایز است؟ خط قرمز کجاست؟
311311
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901685